رها ماهرو



 مجموعه تلویزیونی «دنگ و فنگ روزگار» به کارگردانی جواد مزدآبادی از شنبه 17 فروردین ماه روی آنتن شبکه یک سیما می رود.
«دنگ و فنگ روزگار» جایگزین «نون خ» می شود/ آغاز پخش از 17 فروردین

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، تصویربرداری سریال طنز «دنگ و فنگ روزگار» به کارگردانی جواد مزدآبادی از اوسط آبان ماه سال گذشته آغاز شد و پس از پایان مراحل تولید قرار است از شنبه 17 فروردین ماه روی آنتن شبکه یک سیما برود.

سریال «دنگ و فنگ روزگار» به تهیه کنندگی امیر طالبی کاشانی در ۷۰ لوکیشن تصویربرداری شده است.

به گفته تهیه کننده، تصویربرداری این سریال که به قلم حسن وارسته و امیر شاداب نوشته شده، حدود ۶ ماه طول خواهد کشید که تا به امروز یک ماه و چند روز آن سپری شده است.

در خلاصه داستان این سریال آمده که محمد نادری و سیروس گرجستانی  دو دوست هستند که در یک شراکت دچار مشکلاتی شده و ناچار می‌شوند سال‌ها این مشکلات را پنهان کنند و همین مساله باعث رقم خوردن اتفاقات طنز می‌شود.

سیروس گرجستانی، محمد نادری، نیما شاهرخ شاهی، محمد فیلی، غلامرضا نیکخواه، امیر غفارمنش، ساعد هدایتی، پانته‌آ مهدی‌نیا، سینا رازانی، زهرا داوودنژاد، مهری آل‌آقا، مریم شاه‌ولی، مینا نوروزی، فرخنده فرمانی‌زاده، ساقی زینتی، بیتا خردمند، عباس محبوب، طاهره علایی، فریده دریامج، وحید ندایی، ژیار محمدزاده، فاطمه شکری، طناز دهقان، ساره صحرایی، ستاره صحرایی و . از جمله بازیگران «دنگ و فنگ روزگار» هستند.
هانس یورگ وایسبریخ  (Hansjörg Weißbrich) تدوینگر سینمای آلمان که با کارگردان‌های مطرح آلمان همکاری کرده است، برای برگزاری کارگاه تخصصی تدوین فیلم مهمان سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر خواهد بود.
هانس یورگ وایسبریخ یکی از تدوینگران شاخص بین‌المللی است که تاکنون در مجامع سینمایی کشور آلمان موفق به دریافت سیزده جایزه به عنوان بهترین تدوینگر شده است.
او در فیلم‌های «۲۳»، «رکوئیم» و «خانه ای برای آخر هفته» به کارگردانی هانس یستیان اشمید همکاری کرده است.
این سینماگر آلمانی همچنین تدوینگر فیلم «جان رابه» و «کولونی» به کارگردانی فلوریان گالن برگر بوده است.
وایسبریخ همچنین در فیلم «قطار شبانه به لیسبون» به کارگردانی بیله آگوست و فیلم «فرانکو فونیا» به کارگردانی الکساندر سوکوروف به عنوان تدوینگر حضور داشته است.
آدرس سایت رسمی جشنواره Fajriff.com و پست الکترونیکی جشنواره Info@Fajriff.com است.
سی‌و‌هفتمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر از ۱۸ تا ۲۶ آوریل ۲۰۱۹ (۲۹ فروردین تا ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸) به دبیری رضا میرکریمی در تهران برگزار می‌شود.
همکاری بهمن کیارستمی با محسن امیریوسفی در فیلم «سوم آذرشهر»

تدوین فیلم سینمایی «سوم آذرشهر»، زیرنظر بهمن کیارستمی انجام می شود.

به گزارش سینماسینما، فیلم سینمایی «سوم آذرشهر » که به کارگردانی کامبیز صفاری و تهیه کنندگی محسن امیریوسفی اواخر آذر ماه امسال فیلمبرداری آن آغاز شده بود، اواخر دی ماه مراحل ابتدایی تدوین خود را آغاز و اینک با تکمیل صحنه های مورد نیاز، روزهای انتهایی تدوین خود را سپری می کند.

فیلمنامه این فیلم بر اساس یک قصه واقعی و با طرح اولیه کامبیز صفاری و با همکاری ایثار ابومحبوب به نگارش در آمده و در آن به موضوع بازگشت از مهاجرت و برخورد مهاجران با خرده فرهنگ های جدیدی که در غیاب آنان شکل گرفته و آسیب های اجتماعی تازه ای که متوجه آنان است، اشاره می شود.

آروشا بیگی، آتیلا پسیانی،بهناز جعفری، خسرو پسیانی، صدف عسگری ، احسان امانی و حسام نورانی از جمله بازیگران درام اجتماعی «سوم آذرشهر» هستند. از جمله سرمایه گذاران این فیلم می توان به امیرحسین نفر (موسسه فرهنگی هنری دی) اشاره داشت.

بهرنگ ملک‌محمدی

*دوست نویسنده‌ای که اصالت کاشانی دارد و سال‌هاست در خانه‌ای زیبا بین نشتارود و عباس‌آباد در نزدیکی شهسوار زندگی می‌کند، خاطره جالبی از روزهای اول اقامت در شمال دارد؛ این‌که مردم محلی از ترکیب «هوای خراب» برای آب‌وهوای بارانی استفاده می‌کنند و این برای او که از سرزمینی می‌آید که آب در آن ارزش طلا دارد، بسیار عجیب است. این نکته وقتی عجیب‌تر به نظر می‌رسد که بدانیم در سوی دیگر ایران، کوهی در روستای لافت جزیره قشم به کوه طلا معروف است، چون آب شیرین دارد. یک تنوع و تضاد حیرت‌انگیز در اقلیمی که جایی به علت پربارانی هوای آفتابی به هوای خوب تعبیر می‌شود و جایی دیگر آب همه دارایی مردم آن است. این تنوع بی‌نظیر به این معنا نیست که بحران آب در ایران صرفا به مناطقی خاص مربوط می‌شود و غم‌انگیز این‌که حتی در همین شمال پرباران هم اکنون مشکل آب کشاورزی و شرب سالم برای برنج‌کاران و مردم وجود دارد. انگار کم‌آبی تهدیدی جدی در همه اقلیم نیمه‌خشک ایران است و این میان یک پرسش جدی وجود دارد. این‌که چرا آن‌چنان‌که باید، به این بحران توجه نمی‌شود و همه داستان با چند تیزر و پوستر و همایش و هدایای جانبی به مهمانان آن به فراموشی سپرده می‌شود؟

*کیانوش عیاری با «تنوره دیو» و در میانه دهه‌ای که آب و مسائل آن جایی در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور ندارد، یک هشدار جدی سینمایی درباره بحران آب می‌دهد، که اتفاقا خیلی هم جدی گرفته نمی‌شود. در سکانس‌های ابتدایی فیلم و در کاروانسرایی که مردم ده به آن پناه برده‌اند، پیرمرد مقنی با بازی زنده‌یاد اسماعیل محمدی ته‌مانده آب یک ظرف را داخل گلدانی می‌ریزد و در ادامه هم با محمدعلی همراه می‌شود و جانش را بر سر لایروبی قنات قدیمی روستا می‌گذارد؛ یک ایده عجیب و شجاعانه در روزهایی که بحران آب چندان اهمیتی در کشور ندارد. از این منظر، عیاری به عنوان یکی از پیش‌روترین سینماگران ایرانی در زمینه ساخت فیلم با موضوع بحران‌های زیست‌محیطی محسوب می‌شود. سینمایی که سابقه روشنی در واکنشی به این بحران‌ها ندارد و عمده فیلم‌هایی هم که با این موضوعات ساخته شده، به خلاقیت و علاقه شخصی و تلاش فیلم‌سازان عمدتا مستقل بازمی‌گردد و حاصل یک تلاش سیستماتیک برای ساخت فیلم در این حوزه نیست.

*سال‌های پس از جنگ و دهه ۷۰ یک مسابقه سدسازی عجیب در کشور راه می‌افتد. هر نماینده و مقام ی در ایران سعی می‌کند موقعیت ساخته شدن یک سد در استان و شهرش را به وجود بیاورد و سینمای ایران هم متاسفانه با این روند همراه می‌شود و نمی‌تواند اثرات سوء و غلط این توسعه شتاب‌زده را به تصویر بکشد و برعکس تبدیل به وسیله‌ای برای نمایش آن می‌شود. بودجه‌های دولتی برای نمایش این توسعه سرازیر می‌شود و قابل پیش‌بینی است که این فیلم‌های سفارشی نه می‌توانند مخاطب را راضی کنند و نه منتقدان را، و در این میان هنوز فیلم‌های دهه قبل مانند «اتوبوس» ساخته زنده‌یاد یدالله صمدی و «تنوره دیو» که اشاره شد، بر خلاف نگاه روزگار خود حرکت می‌کنند؛ نگاهی که به عقیده بسیاری در آن دوران واپس‌گرا محسوب می‌شود، اما تجربه نشان داده که اتفاقا این توسعه بی‌رویه حالا بزرگ‌ترین مشکل زیست‌محیطی ایران است.

*سینمای مستند در تمام این سال‌ها جور کم‌کاری و بی‌توجهی سینمای داستانی به مسائل زیست‌محیطی و بحران‌های مربوط به آن را کشیده است. این نکته به این معنا نیست که تصور کنیم تمام آثاری که در گونه مستند تولید می‌شوند، بر مبنای تحقیق و پژوهش، مستقل و دارای ارزش هنری‌اند، اما به دلیل امکان راحت‌تر برای ساخت، تعداد آن‌ها با گونه داستانی قابل مقایسه نیست. به عنوان مثال، سال گذشته ۳۶ فیلم با موضوع دریاچه ارومیه تقاضای شرکت در جشنواره مستند سینما حقیقت را داشته‌اند. قسمت عمده این آثار حاصل کار فیلم‌سازان جوان و مستقلی است که با دغدغه شخصی و حداقل امکانات بحران‌های زیست‌محیطی پیرامون خود را به تصویر کشیده‌اند و احتمالا تنها و نهایت توقعشان شرکت در جشنواره‌های فیلم مستند و پخش آثارشان از تلویزیون است که مورد دوم به‌ندرت اتفاق می‌افتد، چراکه اساسا ساخت یک اثر با موضوع بحران زیست‌محیطی عموما به سیاه‌نمایی تعبیر می‌شود و به خیلی از بانیان پرقدرت این وضعیت بر می‌خورد. کسانی که حالا نه‌تنها پاسخ‌گو نیستند، بلکه با زیرکی خاصی باعث و بانی تمام این معضلات را استفاده نادرست مردم از آب و اتومبیل و مانند این‌ها می‌دانند. سینمای مستند مستقل در ایران و نه از آن نوعی که از روابط عمومی یک وزارت‌خانه پول می‌گیرد تا مستند پروپاگاندا برایشان بسازد، همواره این ایده فریب‌کارانه را به چالش می‌کشد و فاش می‌گوید که نقش دو کارخانه عظیم اتومبیل‌سازی، مافیای کشاورزی صنعتی و ارگان‌هایی مانند این‌ها در بحران آلودگی هوا، بحران آب و بحران‌های دیگر بسیار بیش از چیزی است که از رسانه‌های رسمی گفته می‌شود.

*سازمان‌های مردم‌نهاد در ذات خود نمی‌توانند مشکل و بحرانی زیست‌محیطی را حل کنند. رسالت این‌گونه تشکل‌ها در حقیقت آگاهی‌بخشی، همراه کردن طیف وسیع‌تری از جامعه هدف و یک پل ارتباطی میان مردم و حاکمیت است. پرسش مهم این‌جاست که آیا این اتفاق تاکنون رخ داده است؟ آیا تنها با استفاده از بازیگران و چهره‌های مشهور و چند همایش و جلسه این هدف عملیاتی می‌شود؟ آیا این استفاده ابزاری از چهره‌ها کاربردی دارد؟ پاسخ در شکل فعلی قطعا خیر است، چراکه استفاده از چهره‌های سینمایی درحالی‌که سینما خود هیچ اقدام مهمی به عنوان یکی از همین منابع ارتباطی مهم انجام نمی‌دهد، قطعا بی‌حاصل خواهد بود، و نکته مهم‌تر این‌که در ایران اساسا بسیاری از متخصصان و مسئولان حوزه‌های درگیر بحران نگاه بدبینانه‌ای به ورود چهره‌های سینمایی به مسائلی از این دست دارند. جالب این‌جاست که همین دوستان هنگامی که لئوناردو دی‌کاپریو پستی درباره دریاچه ارومیه منتشر می‌کند، برایش دست می‌زنند و او را تحسین می‌کنند؛ یک رفتار و برخورد دوگانه که تازگی ندارد.

*دریاچه ارومیه در این سال‌ها به نماد بحران‌های زیست‌محیطی در ایران تبدیل شده است. دریاچه‌ای که مانند بختگان و مهارلو و تالاب گاوخونی و مانند این‌ها در معرض نابودی است و در این میان فقط یک فیلم سینمایی به نام «گمیچی» درباره آن ساخته شده است. همان‌طور که درباره انرژی‌های پاک و حفاظت از کویر فیلم «طعم شیرین خیال»، درباره نابودی جنگل‌ها و مراتع سه‌گانه  «باد در علفزار می‌پیچد»، «رسم عاشق‌کشی» و «جایی در دوردست» و قصه‌ای فرعی در «به رنگ ارغوان»، درباره آلودگی هوا فیلم‌های «روزی که هوا ایستاد» و «وارونگی» و درباره زباله‌های شهری فیلم «نارنجی‌پوش» ساخته شده است. این‌که می‌توان تعداد فیلم‌های سینمای ایران درباره بحران‌های زیست‌محیطی را شمرد و تعداد آن‌ها حتی با احتساب فیلم‌هایی که نامشان از قلم افتاده، به انگشتان دو دست هم نمی‌رسد، نشان از یک غفلت تاریخی در این حوزه دارد؛ غفلتی که حاصل دکوراتیو بودن فعالیت‌های محیط زیستی در ایران و فرعی بودن آن است و فعالان این حوزه هم در چشم بسیاری از تصمیم‌گیرندگان کلان آدم‌هایی تصور می‌شوند که از سر رفاه و تنوع و حتی ژست‌های خیرخواهانه در این برنامه‌ها شرکت می‌کنند؛ یک بدبینی و بی‌اعتمادی تاریخی به فعالیت‌های سازمان‌های مردم‌نهاد که صرفا بحران را جدی‌تر خواهد کرد.

*بحران جدی آب، گردوغبار در جنوب و غرب ایران، آلودگی کشنده هوای شهرهای بزرگ ایران، دریاچه ارومیه و تالاب‌ها و دریاچه‌هایی که به مرور خشک می‌شوند، درگیری‌های دو استان یزد و اصفهان بر سر انتقال آب زاینده‌رود و به‌خصوص اعتراضات مردم شهر ورزنه در حاشیه تالاب گاوخونی، نابودی سواحل دریای خزر، از بین رفتن طبیعت جاده چالوس و جاده‌های کوهستانی مشابه، نابودی گونه‌های مختلف جانوری، افزایش پدیده عجیب و ویران‌گر آفرودسواری در کویر، از بین رفتن درختان بلوط زاگرس و بسیاری دیگر…

جای همه این‌ها در سینمای ایران خالی است؛ اتفاقاتی به غم‌انگیزی خشک شدن یک دریاچه و کوچ پرندگان مهاجرش…

منبع: ماهنامه هنروتجربه و سایت سینماسینما


آقاخانی: شبیه «ن.خ» در تلویزیون نداشتیم/ خلاف همیشه در طنزمان لودگی داریم

کارگردان و بازیگر مجموعه نوروزی «ن.خ» گفت: این بار خلاف سایرسریال‌های طنز، در طنز «ن.خ» شاهد لودگی خواهیم بود.
آقاخانی: شبیه «ن.خ» در تلویزیون نداشتیم/ خلاف همیشه در طنزمان لودگی داریم

 «سعید آقاخانی» کارگردان سریال (ن. خ) در حاشیه بازدید خبرنگاران از پشت صحنه این مجموعه درباره این سریال گفت: این سریال فضای جدیدی دارد و بخشی از آن در کردستان می‌گذرد و کار جذابی برای نوروز مردم خواهد بود.ضمن اینکه این بار خلاف همیشه لودگی در طنزمان دیده می‌شود.

این کارگردان درباره استفاده از لهجه در این سریال نیز بیان داشت: ما وارد منطقه و فرهنگ متفاوتی شدیم که تا به حال در تلویزیون دیده نشده است. لوکیشن ها و خیابان‌های تهران و ارتباطات و زبان آن تکراری شده و ما سعی کردیم متفاوت عمل کنیم.

وی با اشاره به نقشی که در این سریال بازی می‌کند نیز بیان داشت: من در این سریال نقش نورالدین خانزاده کاراکتر اصلی این سریال را بازی می‌کنم که مخفف آن (ن.خ) می‌شود.

آقاخانی ادامه داد: قصه سریال را دوست دارم و آن زمان که پیشنهاد شد به ساختنش ترغیب شدم و اصلا به طنز انتقادی و . فکر نمی‌کنم.

وی درباره تفاوت میان کارگردانی و بازیگری در این سریال گفت: کار سختی است و اولین بارم هست که چنین کاری انجام می‌دهم. روزهای ابتدایی فکر می‌کردم کاری معمولی است اما کم کم دیدم نه. یکی از این سختی‌ها تعویض لباس است که زمان زیادی از ما می‌برد مثل سریال‌های تاریخی.

وی با اشاره به اعتراض‌های وارده بعد از پخش سریال نیز گفت: فکر نکنم اعتراضی متوجه ما باشد. خودم کرد زبان هستم و بازیگرهایمان نیز کرد هستند و به خوبی از پس آن برآمدیم. البته ناگفته نماند اگر کسی بخواهد می تواند شیطنت کند.

آقاخانی با اشاره به حضور بازیگران بومی در این سریال افزود: بازیگر بومی زیادی در نون خ داریم و از ۶ شهر ۲۰ بازیگر بومی انتخاب کردیم که همگی مقابل دوربین رفته‌اند.
وین دیزل بازیگر و کارگردان ۵۱ ساله آمریکایی با نام اصلی مارک سینکلر وینسنت است که بیشتر به خاطر سری فیلم‌های «سریع و خشن» شناخته می‌شود.

به گزارش سینماسینما، او برای کسب درآمد شغل نگهبانی را در پیش گرفت و پس از آن هم نام خود را به وین دیزل تغییر داد و همچنین در نوجوانی در رشته‌های بدنسازی و کشتی کج نیز سابقه فعالیت داشته است.

مادر او یک روانشناس ایتالیایی و پدر خوانده‌ش نیز اهل نیویورک است و هنوز پدر واقعی خود را ندیده است.

اگرچه او از سنین پایین به بازیگری علاقه داشت، اما اولین فعالیت سینمایی او به طور ناخواسته شکل گرفت و زندگی او را تغییر داد؛ زمانی که وین دیزل هفت ساله بود به همرا برادر و دوستانش به یک سینما در نیویورک رفتند تا این سینما را تخریب کنند. اما رییس آن سینما به جای زنگ زدن به پلیس به آن‌ها پیشنهاد بازی در یک فیلم را داد و این به اولین تجربه اکشن این بازیگر تبدیل شد.

پس از سپری کردن دوران دبیرستان در دانشگاه هانتر ثبت نام کرد، ولی پس از گذشت سه سال از آنجا اخراج شد و دوباره به هالیوود بازگشت تا دوران جدیدی از بازیگری اش را شروع کند. او یک سال با تمام وجود تلاش کرد، ولی نتوانست هیچ احساسی در هالیوود ایجاد کند و با هدف این که در هالیوود جایی باز کند، تصمیم گرفت به نیویورک بازگردد.

مادرش به او کتابی از ریک اشمیت به نام «فیلم سازی با بودجه‌ی خودروی دسته دوم» را هدیه داد. او با مطالعه‌ی این کتاب به خوبی یاد گرفت چگونه کنترل زندگی اش را در دست بگیرد و خودش فیلم بسازد؛ و بدین صورت فیلمی کوتاه به نام «Multi-Facial» را مبتنی بر تجربیات خودش به عنوان یک بازیگر نوشت و فیلم برداری از آن در کمتر از سه روز حدود سه هزار دلار هزینه در برداشت. فیلم او توانست در جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۹۵ مورد تایید قرار گیرد.

از دیگر فیلم‌های او می‌توان به فیلم‌های نجات سرباز رایان، ولگرد‌ها و نگهبانان کهکشان اشاره کرد.
مهدی فقیه بازیگر «ملک سلیمان» و «علی البدل» با انتقاد از بی‌توجهی مسئولین فرهنگی به جامعه، گفت: گلایه‌دارم که کارهای محکم و تأثیرگذار جایش در تلویزیون خالیست و به جای آن برنامه‌هایی چون «دورهمی»، «خندوانه» و «عبدی‌شو» روی آنتن می‌روند.

به گزارش سینماسینما، از آخرین بار که سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد در جشنواره فیلم فجر را به مهدی فقیه اهدا کردند خیلی می‌گذرد اما خیلی کمتر در پرده نقره‌ای او را دیده‌ایم و خیلی کمتر در تلویزیون شاهد حضورش بوده‌ایم. شاید به ندرت فیلمی به فقیه پیشنهاد شده که خودش هم دوست ندارد در هر کاراکتر و هر موقعیتی حضور پیدا کند. تا جائیکه به خبرنگار تسنیم می‌‎گوید حدود چهار سال است بیکارم ولی دوست ندارم کاری انجام بدهم که مفاهیم انسانی در شأن ملت و نظام نداشته باشد و به جای آن حاضرم کارهای سخت انجام بدهم. البته فقیه این روزها در سریال «سامو بندری» به کارگردانی ابراهیم فروزش ایفای نقش می‌کند که قرار است در سال ۹۸ روی آنتن شبکه‌های سیما برود.

مهدی فقیه در پاسخ به این سوال که امروز احساس می‌کنید چه خلأها و اتفاقاتی در تلویزیون جایشان خالیست، تأکید کرد: مردم امروز «دورهمی»، «خندوانه» و «عبدی‌شو» می‌بینند و زمانی «سربداران» و سریال‌ها و برنامه‌های با محتواتر و قوی‌تری روی آنتن تلویزیون بود که مردم برای تماشایش ثانیه‌شماری می‌کردند. جای این نوع پرداخت‌ها و مفاهیم خالیست و البته احساس می‌کنم مسئولین فرهنگی ما هم دیگر دغدغه‌مندی گذشته را ندارند و انگار جامعه را نمی‌شناسند. در صورتی‌که حضرت امام(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی اعتقاد داشتند انقلاب ما فرهنگی بود. این‌ها درد است که آنقدر از این آرمان‌ها فاصله گرفته‌ایم. حالا مهم نیست که فقیه حدود چهار سال در دوران بیکاری به سر می‌برد. اما همیشه سعی کرده‌ام کارهای مفاهیم انسانی در شأن ملت و نظام انجام دهم و کاری احساس کردم این سمت و سو را ندارد از آن فاصله گرفته‌ام. حاضرم کارهای سخت انجام دهم ولی در موقعیت‌هایی قرار نگیرم که هیچ مفهوم و آرمانی را برای جامعه‌ام نداشته، ندارد و نخواهد داشت.

به گزارش ایرنا، یکی از مهمترین نکات قابل ذکر در مورد سینمای مستند در ایران، پیشتازی و جلوتر بودن آن نسبت به سینمای داستانی است.
سینمای مستند به دلیل ارائه نقشی از واقعیت، همواره محبوب و مقبول کسانی بوده است که به ریشه های تاریخی علاقه مند بوده و خواهان این بوده اند که به حقیقت مسائل پی ببرند. بر همین اساس سینمای مستند ایران امروز جایگاهی ارزنده و نقشی اساسی در اشاعه فرهنگ دارد؛ چنانچه «صالحی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چندی پیش در این باره گفته بود: «سینمای مستند بخشی از هویت فرهنگی کشورمان محسوب می شود و به آن افتخار می کنیم. این سینما پل ارتباطی فرهنگ ایران با جهان است و با تصویر سازی خود از فضای اجتماعی، مورخ لایه های مختلف جامعه است».
یکی از مهمترین نقاط قوت سینمای مستند نسبت به سینمای داستانی استقلال و دوری آن از فضای ی است؛ سینمای مستند به دلیل آن که قرار است همه چیز را همانگونه که هست نمایش دهد، نیازی به صحنه سازی و فضاآفرینی های پرهزینه نداشته و به دلیل همین کاهش هزینه ها کمتر نیازی به بودجه ها و هزینه های سنگین داشته و می تواند استقلال خود را از اقتصاد و به تبع آن ت حفظ کند.
بر این اساس مستند و سینمای مستند از این منظر که می توان آینه نمایش اوضاع و احوال یک اجتماع باشد، نقش موثری در آموزش و انتقال فرهنگی دارد.
«بابک کریمی» (متولد 1339) بازیگر سینما و تئاتر در این رابطه در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا مطرح ساخت: من مستند را علاقه مندانه دنبال می کنم چراکه به نظرم مستند همچنان جلوتر از سینمای داستانی است. چون سینمای داستانی کنترل ی و کنترل اقتصادی و. را روی خود دارد، در نتیجه نمی تواند واقعیات را آن گونه که می خواهد بگوید. ولی مستند چون وظیفه اش این است که به داخل مسائل برود، شناخت بهتری از چیزها به ما می دهد؛ ما با دنیای پیرامونمان از طریق فیلم مستند بیشتر ارتباط برقرار می کنیم تا سینمایمان.
وی با اشاره به حضور فیلم ها و مستندسازان خارجی و جشنواره های بین المللی در ایران بیان داشت: 'تعریف پخش ملی فیلم این است که ما بنشینیم و فیلم های ساخته خودمان را ببینیم اما در مورد بین المللی بودن، مساله این است که بتوانیم فیلم های سایر دنیا را هم ببینیم و این دارد اتفاق می افتد. یعنی تعریف بین المللی این نیست که ما در دنیا معروف بشویم، چون در دنیا جشنواره های مختلف و بسیار معروف هست. اما وقتی این مستند سازان خارجی می آیند در ایران و سالن پر هست و مردم آمده اند که فیلم را ببینند این کافی است؛ در جشنواره «کن» هم همین است تو فیلمت را می بری و عده ای که وارد آن سالن می شوند و به تعداد صندلی هایی که هست می نشینند و فیلم را می بینند.'

**جذابیت ایران برای غیرایرانیان
بازیگر فیلم های «فروشنده» و «جدایی نادر از سیمین» با اشاره به اقبال و استقبال فضاهای فرهنگی خارج از ایران برای دیدن فیلم های ایرانی افزود: ایران یک کنجکاوی غریبی برای غیرایرانی ها ایجاد می کند آن هم به یک دلیل خیلی ساده، چون در رسانه های خارجی در مورد ایران خیلی بد گفته می شود اما تمام کسانی که به اینجا سفر کرده اند از آن خیلی خوب می گویند. تصویری که از تلویزیون می آید با تصویری که دوستانت به تو می دهند، خیلی تناقض دارد؛ سینمایی که از ایران می آید خیلی شاعرانه است، در حالی که در اخباری که در خارج از ایران نشان می دهند این طور به نظر می رسد که ما ایرانی ها هر روز از خواب که بیدار می شویم زنمان را می زنیم و بعد می رویم بیرون و مردم را می کشیم و بعد بچه ها را سنگسار می کنیم.
« اما در فیلم می بینند که ما زندگی ای همانند همه مردم دنیا داریم و زن و بچه ای و در نتیجه این کنجکاوی به هزار و یک دلیل وجود دارد و آنان به هر بهانه ای که بتوانند به ایران بیایند و فیلمشان را بیاورند، استقبال می کنند. این که فیلم را بیاورند و ببینند که جوان های ایرانی چه واکنشی را دارند و چه نکاتی برایشان جالب است، همین ها مهم است و از همین ها باید شروع کرد».
کریمی ادامه داد: می گویند تمام جنگ ها و دشمنی ها از ناآگاهی شروع می شود، از نشناختن طرف مقابل. یعنی چون طرف را نمی شناسیم و با او حرف نزده ایم آن را تبدیل به هیولایی برای خودمان می کنیم. و چون هیولاست، از او می ترسیم. و چون می ترسیم باید از خودمان دفاع کنیم و چون باید دفاع کنیم، باید مسلح شویم؛ و چون فکر می کنیم او به ما نظر دارد، می خواهیم زودتر به او حمله کنیم و همینجوری جلو می رود و یک سری آدم هایی که هیچ دلیلی ندارند، با هم دشمن می شوند.
«پس تنها راه و وظیفه هنر، انسان پروری است. یعنی من زمانی که فیلمی را می سازم و شخصیتی را بازی می کنم، عملا دارم درد و دل و حس و حال آن شخصیت را برای کسی دیگری که آن طرف دنیاست، یا بخش دیگری از جامعه است که با آن رابطه ای ندارد، منتقل می کنم. یعنی من مانند سیم رابط عمل می کنم و هنر این سیم رابط بین آدم هاست».

**احساسات، فصل مشترک انسان ها
این بازیگر سینما خاطرنشان کرد: وظیفه ما این است که حس و حال ها و بینش های آدم های مختلف را به هم معرفی کنیم تا اینها همدیگر را بشناسند. یعنی پس فردا که اصل جنس را جلوی خودت می بینی، چیزی از آن بدانی. ما آگاهی انسانی می دهیم و برخی آن را شعاری می کنند. ولی در کل وظیفه هنر، فرم دادن به احساسات است که پایه ای ترین مقوله ی انسانی است.
«چیزی که همه آدم های دنیا را مشترک می کند، نه رنگ پوستشان است، نه تیم فوتبالشان، نه تشان بلکه احساساتشان است.آدم ها زمانی که می ترسند، در همه دنیا مردم یک جور می ترسند، زمانی که عاشق می شوند، قلبشان همانقدر می تپد، زمانی که کسی را از دست می دهند، غمش همانگونه است».
وی افزود: یکی از دلایلی که دنیای ت و دنیای هنر همیشه باهم کلنجار دارند این است که گرایش ت، دشمن پروری است، در حالی که گرایش هنر، انسان پروری است. هنر نیاز ندارد دشمن داشته باشد برای این که بتواند حرفش را بزند، در حالی که ت برای بقای خودش نیاز به دشمن دارد. هنر مخاطب و گوش شنوا می خواهد.
پژوهشم**9480**1552

انتهای پیام /*

رها ماهرو :

فیلم سینمایی ارابه عشق یکی از زیباترین آثار سینمایی است که در سال جدید دیده ام . در آن می توان  رگه هایی طلایی  از سینمای فاخر دید . غزاله شرکاء کارگردان بنام کشورمان در این فیلم نشان داده است می توان به آینده سینمایی ایران امیدوار بود . در شرایطی که حال و روز فیلم های این روزهای کشورمان ، تلخ و گزنده و ناامید کننده است . فیلمنامه این فیلم نوید زندگی و عشق به زیستن دارد . زندگی که از تلخ ترین حادثه ها شروع و به خوشبختی و شادی منتهی می شود .

از دیگر نقاط قوت فیلم سینمایی ارابه عشق می توان به فیلمبرداری  بسیار خوب آن اشاره کرد .


اسامی بازیگران فیلم سینمایی ارابه عشق :
تینا علی گلی ، رشید امجدیان ، مظاهر اسلامی ، ژیلا محمدی سدید ، راضیه غیاثی نیا ، استاد علی گلی ، مرضیه آریان ، اسماعیل رنجبر ، سجاد شمسینی غیاثوند ، فاطمه پورقلی ، سینا علی گلی و استاد داریوش سماواتی ، روح الله خواجه ، دانیال غفوری ، سینا باغبان ، امیرحسین زرینی ، شایان خوش مشرب ، یاور ایمان زاده ، حشمت الله خورشیدی ، محدثه خورشیدی ، نورآقا اسحاق زهی ، احمد علیزاده


غزاله شرکاء در کارنامه سینمایی خود فیلمهای زیبایی نظیر : ماهی ، فرودگاه ، خواستگاران فراری و پروانه  را دارد .


 غزاله شرکا، تینا علی گلی، مظاهر اسلامی، ژیلا محمدی سدید، راضیه غیاثی نیا، استاد علی گلی، سینا علی گلی، داریوش سماواتی، فیلم سینمایی ارابه عشق، فیلم ارابه عشق


در آینده در مورد فیلم سینمایی ارابه عشق بیشتر خواهم نوشت.



دبلیو
2008 آمریکا
W
Dir:Oliver Stone


دبلیو (فیلم)

کارگردان    الیور استون
تهیه‌کننده    موریتس بورمن
بیل بلاک
پال هنسون
اریک کوپلاف
نویسنده    استنلی وایزر
بازیگران    جاش برولین
الیزابت بنکس
جیمز کرامول
الن برستین
ریچارد درایفس
توبی جونز
تندی نیوتون
جفری رایت
اسکات گلن
بروس مک‌گیل
نوآ وایل
یوان گریفید
موسیقی    پال کنتلان
فیلم‌برداری    فدون پاپامیکائیل
تدوین    جولی مونرو
جو هاتشینگ
الکسیس چاوز
تاریخ‌های انتشار
    ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸ (جشنواره فیلم آستین)
۱۷ اکتبر ۲۰۰۸
مدت زمان
    ۱۲۹ دقیقه
کشور    ایالات متحده
زبان    انگلیسی
هزینهٔ فیلم    ۲۵٫۱ میلیون دلار
فروش گیشه    ۲۹٫۵ میلیون دلار

دبلیو. (به انگلیسی: W.) فیلمی آمریکایی در سبک زندگی‌نامه‌ای و درام به کارگردانی الیور استون محصول سال ۲۰۰۸ است.

این فیلم بر اساس زندگی جرج دابلیو. بوش، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا ساخته شده‌است.

استون این فیلم را در راستای فیلم‌هایی مانند ملکه و نیکسون می‌داند.

در این فیلم جاش برولین نقش جرج دبلیو بوش را بازی کرده‌است.


الیور استون

زاده    William Oliver Stone
۱۵ سپتامبر ۱۹۴۶ ‏(۷۲ سال)
نیویورک سیتی، ایالات متحده
ملیت    آمریکایی
محل تحصیل    دانشگاه ییل
دانشگاه نیویورک (کارشناسی هنرهای زیبا)
شغل    کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده فیلم، نویسنده
سال‌های فعالیت    ۱۹۷۱–اکنون
همسر(ها)    نجوا سرکیس (ا. ۱۹۷۱–۱۹۷۷)
الیزابت بورکیت ککس (ا. ۱۹۸۱–۱۹۹۳)
Sun-jung Jung (ا. ۱۹۹۶)
فرزندان    ۳ (شامل شان استون)
استون در فوریه ۱۹۸۷

ویلیام الیور استون (انگلیسی: Oliver Stone؛ زاده ۱۵ سپتامبر ۱۹۴۶)، کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده آمریکایی است.

او به واسطه کارگردانی سری فیلم‌هایی که در مورد جنگ ویتنام ساخته شده بود، به شهرت رسید و تاکنون دو بار موفق به دریافت جایزه اسکار شده‌است.

در سال ۱۹۶۵ استون به عنوان یک معلم زبان انگلیسی در سایگون پایتخت ویتنام جنوبی مشغول به کار شد. بعد از شش ماه آنجا را ترک کرد و به مکزیک رفت. از همان موقع کار روی داستانش مربوط به جنگ ویتنام را آغاز کرد که بالاخره بعد از یک دهه درسال ۱۹۹۷ به پایان رسید.

وی پدر شان استون بازیگر هالیوود است.


حرکت پنگوئن
2013 ایتالیا
La mossa del pinguino


فیلم حرکت پنگوئن
خلاصه داستان : برونو که با همسرش ایو و پسرش یوری زندگی می کند در یک موزه به عنوان نظافتچی مشغول کار است. او و دوستش سالوادور که در موزه با هم همکارند هر شب پس از اتمام نظافت، تلویزیون تماشا می کنند. یک شب مسابقات جهانی کرولینگ در حال پخش است و مفسر مسابقه خبر می دهد که دور جدید رقابت ها در این رشته ورزشی در کشور ایتالیا برگزار می شود و از علاقمندان دعوت می کند تا در این رقابت ها شرکت کنند. برونو که مردی خیال پرداز است تصمیم می گیرد با تشکیل یک تیم در این رقابت ها شرکت نماید که … .


کارگردان
Claudio Amendola
نویسندگان
Michele Alberico
Claudio Amendola
Giulio Di Martino
Edoardo Leo
Andrea Natella
بازیگران
عوامل     نقش
Edoardo Leo     Bruno
Ricky Memphis     Salvatore
Ennio Fantastichini     Ottavio
Antonello Fassari     Neno
Francesca Inaudi     Eva
Damiano De Laurentis     Yuri
Sergio Fiorentini     padre Salvatore
Vittorio Emanuele Propizio     Fabio
Ed Hendrik     Bulletto
Alessia Amendola     Isolde
Elisa Di Eusanio     Ale
Enrico Di Troia     Medico
Stefano Fresi     Omone
Antonello Morroni     Sostituto Bruno
Pietro Naglieri     Agente Immobiliare
Rita Savagnone     Erania
Barbara Scoppa     Lisa



برف های خونین
1960 فرانسه
The Savage Innocents


بی‌گناهان وحشی

کارگردان    نیکلاس ری
تهیه‌کننده    ماله‌نو ماله‌نوتی
نویسنده    نیکلاس ری
فرانکو سولیناس
بر پایه    بر فراز دنیا اثر
هانس روئش
بازیگران    آنتونی کوئین
پیتر اوتول
یوکو تانی
کارلو جیستونی
موسیقی    آنجلو فرانچسکو لاوانینو
فیلم‌برداری    پیتر هنسی
آلدو تونتی
تدوین    ارالدو دا روما
رالف کمپلن
توزیع‌کننده    پتی (اروپا)
پارامونت پیکچرز (آمریکا)
تاریخ (های) انتشار
  مه ۱۹۶۰
مدت
    ۱۱۰ دقیقه
کشور    ایتالیا
انگلستان
فرانسه
زبان    انگلیسی

بی‌گناهان وحشی (انگلیسی: The Savage Innocents) که در ایران با عنوانِ برف‌های خونین هم شناخته می‌شود، نام فیلمی به کارگردانی نیکلاس ری است که در سال ۱۹۶۰ میلادی منتشر شد.


    بیگناهان وحشی(برفهای خونین)

 

  کارگردان: نیکلاس ری

  آنتونی کوئین : منوچهراسماعیلی

    یاکوتانی : مینوغزنوی

    پیتراوتول:فتح الله منوچهری

    کارلوگوستینی : پرویز ربیعی

    ماری یانگ : زنده یاد آذردانشی

    آنتونی چین : مهدی آرین نژاد

نسخه ی تلویزیونی در پس از انقلاب

آنتونی کوئین :منوچهر اسماعیلی

یاکو نانی :شهلا ناظریان

پیتر اوتول : سعید مظفری

راوی : خسرو شمشیرگران

زنده یاد حسین معمارزاده ،زنده یاد آذر دانشی ،ناهید شعشعانی ،شهروز ملک آرایی ،زنده یاد فرشید فرزان ،محمد عبادی ،تورج مهرزادیان ،پرویز ربیعی  و



خور نشین ها
1960 انگلستان
The Sundowners


کوچ‌نشین‌ها (فیلم ۱۹۶۰)

کارگردان    فرد زینمان
تهیه‌کننده    Gerry Blattner، فرد زینمان
فیلم‌نامه‌نویس    Isobel Lennart
بر پایه    کوچ‌نشین‌ها (۱۹۵۲) اثر
Jon Cleary
بازیگران    دبورا کار
رابرت میچام
پیتر اوستینوف
موسیقی    دیمیتری تیومکین
فیلم‌برداری    جک هیلیارد
تدوین    جک هریس
توزیع‌کننده    وارنر برادرز
تاریخ (های) انتشار
   

    ۸ دسامبر ۱۹۶۰ (آمریکا)

مدت
    ۱۴۱ دقیقه
کشور    آمریکا / بریتانیا / استرالیا
زبان    انگلیسی

کوچ‌نشین‌ها (انگلیسی: The Sundowners) فیلمی به کارگردانی فرد زینمان است که در سال ۱۹۶۰ منتشر شده‌است.

رابرت میچام، پیتر اوستینوف، گلینیس جونز و دینا مریل از جمله بازیگران این فیلم بوده‌اند.



آرزوهایت را به خاک نسپار

تهیه‌کننده: میثم ریاحی

کارگردان: مهدی چوپانی

نویسنده:مهدی چوپانی


داستان زنی به نام نرگس را روایت می کند که در آستانه جدایی از همسرش قرار دارد اما با تمام وجود تلاش می کند تا این اتفاق نیافتد و در این مسیر از اعتقاداتش کمک می گیرد .


بازیگرانی چون   امید ، سارا بهرامی، معصومه آقاجانی، بهرام کمیجانی و  سمیرا گودرزی در این تله فیلم نقش آفرینی کرده اند . این فیلم ژانری اجتماعی  محصول سال 1392 است .


تصویربردار: میثم ریاحی

صدا بردار :جعفر علیان
تدوینگر :رضا بهارانگیز


چهره‌خوان
فیلم محصول سال ۱۳۹۲

شرح
چهره خوان فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
تاریخ اکران: ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳ (کرهٔ جنوبی)
کارگردان: Han Jae-Rim
آهنگ‌ساز: Lee Byung-woo
فیلم‌نامه: Kim Dong-hyeok
جوایز: Grand Bell Award for Best Actor،


بازیگران

‫لی جونگ سوک (Jin-hyeong)‬‎
لی جونگ سوک
Jin‑hyeong
‫لی یونگ جائه (Prince Suyang)‬‎
لی یونگ جائه
Prince Suyang
سونگ کانگ-هو (نایی کیونگ)
سونگ کانگ‑هو
نایی کیونگ


مردی که به زانو درآمد
1979 ایتالیا
A Man on His Knees


تاریخ اکران اولیه: ۲۱ ژوئن ۱۹۸۰
کارگردان: دامیانو دامیانی
آهنگ‌ساز: فرانکو مانینو
ژانر: دلهره‌آور
فیلم‌نامه: دامیانو دامیانی، نیکلا بدالوکو
بازیگران
الئونورا جورجی
جولیانو جما
میکله پلاچیدو



جولیانو جما

تولد     ۲ سپتامبر ۱۹۳۸
رم ایتالیا
مرگ     ۱ اکتبر ۲۰۱۳ (۷۵ سال)
چیویتاوکیا (تصادف رانندگی)
ملیت     ایتالیایی
پیشه     بازیگر، مجسمه‌ساز
سال‌های فعالیت     ۱۹۵۸–۲۰۱۳
همسر(ها)     بابا ریکرمه
فرزندان     دو دختر


جولیانو جما (به ایتالیایی: Giuliano Gemma) ‏(۲ سپتامبر ۱۹۳۸ – ۱ اکتبر ۲۰۱۳) بازیگر ایتالیایی و قهرمان نامدار ژانر سینمایی «وسترن ایتالیایی» بود.

جولیانو جما در کنار فیلم‌های بازاری و سرگرم‌کننده، وسترن اسپاگتی و فیلم‌های پرماجرای کمدی در آثار برخی از سینماگران نامی ایتالیا مانند ویتوریو دسیکا، فدریکو فلینی و ماریو مونیچلی ظاهر شده‌است.



مردی که به زانو در آمد A Man on His Knees 7.3/10
کارگردان: Damiano Damiani
مدت زمان : 91 دقیقه
محصول ایتالیا - 1979 - دوبله شده

    اکشن
    هیجان انگیز

مردی جوان به نام نینو که کارگری است تنگدست، متوجه می شود آدمکشی برای کشتنش استخدام شده. او در ادامه همچنین درمی یابد که زنی ثروتمند ربوده شده و همه کسانی که در این ماجرا دخالت داشته اند اکنون کشته شده اند. با این که نینو نقشی در این آدم ربایی نداشته.




 سلام استاد مشایخی که حالا دیگر نیستی .- علیرضا مرادی*
 همین که سیزدهم فروردین رسید، چشم‌هایش تا آخرین درجه دیدن باز شد، گوش‌هایش به اندازه 84 سال شنید، ساعت 9 شب که تمام شد، جمشید هم تمام شد، آخرین ضرباهنگ قلبش برای کوچ ابدی نواخت و به دنیای خاکی بدرودی جاودانه گفت.

سیزدهم فروردین سال 1398. وقتی نوروز غرق در انبوه اخبار سیل در کشور بود و باز وقتی که برخی در روز طبیعت سرگرم تفریح در پارک و فضاهای سبز بودند، «کمال الملک» نه این بار در قامت یک نقاش که در هیبت بازیگر و استاد از دنیا رفت.
جمشید مشایخی دم دم‌های شب 13 فروردین 98 با هیکلی که نحیف از بیماری شده بود در بیمارستان درگذشت. او رفت تا حالا به زعم پرویز پرستویی از 5 تن سینمای ایران یک تن دیگر هم کم شود. دقایقی بعد هم اشک‌های فراوانی در چشمان هزاران نفر از خانواده تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران حلقه زد.
آنهایی که حالا سن و سالی ازشان گذشته است احتمالا به یاد می آورند گرمای مرداد ماه 1339 را که برای نخستین بار جمشید در صحنه تئاتر ظاهر شد، در کنار «جمیله شیخی»، «جمشید لایق»، «اسماعیل شنگله»، «پرویز کاردان» و «علی نصیریان».
آنهایی هم که علاقمند به سینمای فلسفی باشند احتمالا «گاو» را خوب به یاد دارند با حضور بازیگر جوان آن سال‌های سینما یعنی جمشید مشایخی، در کنار بازی به یاد ماندنی مرحوم عزت‌الله انتظامی. خوب درخشید جمشید و نشان داد که بازیگری با شمایل زیبا ظهور کرده است.
تا قبل از انقلاب و سال 57 کارنامه خوبی در تئاتر و سینما برای خود دست و پا کرد. انقلاب هم که شد هر چند در تلویزیون و تئاتر تا مدتی کم کار شد اما خیلی زود و در سال 59 در فیلم «گفت هرسه نفرشان» ساخته غلامعلی عرفان ظاهر شد.
اما 50 سالگی برای استاد مشایخی سال متفاوتی بود. او علاوه بر ایفای نقش کما‌ل الملک نقاش مطرح ایران در سال 1363 سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره نوپای آن سال‌های فیلم فجر را نیز از آن خود کرد و این شد اولین و آخرین سیمرغ جمشید که در سن 50 سالگی برایش رقم خورد.
سال 1367 و بازی در نقش رضا خوشنویس (شخصیت اصلی مجموعه هزاردستان) از او شهرتی به مراتب بیشتر از قبل در میان توده مردم دست و پا کرد. مرحوم علی حاتمی با خوش سلیقه‌گی محض 5 تن سینمای ایران را در هزاردستان دور هم جمع کرده بود. از جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی و محمدعلی کشاورز تا علی نصیریان و داوود رشیدی. خوش درخشیدند تا سال‌ها بعد بازیگری از نسلی دیگر، آنها را 5 تن سینمای ایران ملقب کند.
حالا جمشید در قامت استاد در نقش‌های مختلف بازی می‌کرد. عدد آثار سینمایی‌اش هرچند روی 99 ماند و به 100 نرسید اما جمع نقش‌هایش از 200 مورد بالا زد و به نوعی رکورد دارنیز شد.
آنهایی که در آمار نمایش‌های تاریخی و سینمایی ایران دستی پژوهشی و قلمی در گردش دارند، فیلم سینمایی «شازده احتجاب» ساخته بهمن فرمان آرا و «بزرگ آقا» در نمایش میراث کارِ بهرام بیضایی را به یاد می آورند که جمشید در هر دو خوش درخشید. یکی در جوانی و دیگری در میانسالی.
او حالا در دوران کهن سالی سفیر هم شد. سال 93 سفیر سلامت چشم و بینایی و سال 94 سفیر سلامت از سوی وزارت بهداشت و دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران. اتفاقا برای سفیر شدن تندیس سلامت هم گرفت استاد.
سال 1395 «بن‌بست وثوق» شد آخرین بازی سینمایی‌اش. یک سال بعد هم در مجموعه «در جستجوی آرامش» که برای شبکه تهران ساخته شده بود بازی کرد. این هم شد خاتمه حضورش در تلویزیون.
حالا امروز ساعت 9 شب روز 13 فروردین 1398. در صفحه اینستاگرام جمشید مشایخی که توسط فرزندانش اداره می‌شود پیامی منتشر شد. کوتاه بود. «پدر ما ساعت 9 شبِ امشب 13/فروردین/1398 در نهایت آرامش به سفر ابدی رفت. تشکر ویژه از همهٔ عزیزانی که همواره به ایشان لطف و محبت داشتند. روح ایشان شاد و یادش گرامی باد. نادر، نغمه و سام مشایخی.»
و امروز 17 فروردین سال 1398. تالار وحدت شد سکانس پایانی استاد با حضور همه اهالی سینما، تئاتر و تلویزیون. و بهشت زهرا خانه ابدی.
سلام استاد جمشید مشایخی. ممنونیم بابت خاطره‌هایی که برایمان ساخته‌ای و حالا . خودت نیستی.
*خبرنگار ایرنا
 فیلم هایی که کودکان نباید ببینند

رده بندی فیلم های سینمایی که در سال گذشته صرفا در حد توصیه برای مخاطبان و در حد درج «این فیلم برای افراد زیر 15 سال مناسب نیست» بود، شکل جدیدی به خود گرفته و قرار است تا به صورتی مدون و جزءبندی شده، اعمال شود.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، اوایل اردیبهشت ماه سال جاری بود که آیین نامه جدید درجه بندی سنی فیلم‌های سینمایی توسط سازمان سینمایی ابلاغ شد و در متن آن آمده بود که در این آیین نامه، چگونگی درجه بندی سنی فیلم‌ها و نحوه برخورد با مخاطبان مشخص شده و برای تمامی سینماها، تهیه کننده‌ها و پخش کننده‌ها لازم الاجرا است.
مقدمه این دستورالعمل به وضوح مشخص می سازد که پیشگیری از هرگونه آسیب به مخاطبان اعم از کودکان، نوجوانان و جوانان بر اساس موازین تربیتی، اخلاقی و باور‌های اجتماعی، به عنوان ضرورت صنعت تصویر شناخته می‌شود.
آنچه به عنوان اهمیت این مساله عنوان شده، نامناسب بودن نمایش رفتار و گفتار شخصیت های منفی و یا رخدادهایی است که متضمن خشونت، ترس و مضامین مشابه هستند، به همین دلیل و بر اساس این رویکرد آگاه سازی و دسته بندی آثار با توجه به این مهم و جلوگیری از این مساله ضروری می نماید. بر این اساس در فصل دو این آیین نامه، تفکیک سنی به لحاظ مباحث محتوایی، بدین صورت مطرح شده است:
گروه 9+ شامل فیلم‌هایی می‌شوند که دارای الفاظ یا صحنه‌های نامناسب برای کودکان است و تماشای آن برای کودکان زیر 9 سال توصیه نمی‌شود.
گروه 12 + فیلم‌های دارای صحنه‌های به نسبت خشونت آمیز، دلهره آور، سیگار کشیدن و یا الفاظ نامناسب است و تماشای آن‌ها برای افراد زیر 12 سال توصیه نمی‌شود.
فیلم‌های گروه 15+ دارای صحنه‌های خشونت آمیز، ترسناک، کشیدن سیگار، روابط خلاف عرف جامعه و یا زبان تند و نامناسب است و تماشای آن برای افراد زیر 15 سال توصیه نمی‌شود؛
و فیلم‌های گروه 18+ شامل صحنه‌های افراطی از خشونت یا صحنه‌های استعمال مواد مخدر یا صحنه‌هایی تداعی کننده روابط شویی و یا الفاظ و حرکات نامناسب است و تماشای آن برای افراد زیر 18 سال ممنوع است.
این مساله البته انتقادات متعددی را از جانب فیلمسازان و نظریه پردازان سینمایی مطرح ساخته است و اگرچه موافقان نفس اجرای چنین رویکردی را مثبت ارزیابی می کنند اما منتقدان از جوانب مختلفی به آن ایراد وارد می سازند. ایراداتی چون فرمالیته بودن چنین طرح هایی به دلیل ممیزی هایی که در زمان ساخت فیلم اعمال می شود، عدم امکان تشخیص سنی افراد به ویژه در موارد خرید اینترنتی بلیط، در صورت اجرایی شدن این طرح فقط می تواند سینما را در بربگیرد و نه دی.وی.دی های موجود و قابل دسترس در بازار را، عدم تعبیه زیرساخت های نگهداری کودکان در مجتمع های سینمایی و .
در نتیجه اگرچه منتقدان رادیکال تصویب این طرح را یکسره بی فایده و غیرقابل اجرا می دانند اما به نظر می رسد که اتخاذ چنین رویکردهایی از بابت آنچه می توان آن را «ایجاد مساله برای مخاطب» و یا «طرح دغدغه برای والدین» نامید مثمر ثمر به نظر می رسد.

**روانشناسان چه می گویند
«محمد سلگی» دکترای روانشناسی و رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ضمن تایید تصویب این طرح در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا بیان داشت: من با این ایده موافق هستم به این جهت که قدم اولی است که می تواند به فیلم هایی که ممکن است در حال حاضر به دلیل آزاد بودن رده سنی مجوز پخش نگیرند، کمک کند تا مجوز بگیرند. مثلا فیلمی که در آن بازیگر سیگار می کشد و ما دیدن این را برای نوجوان زیر 15 سال مناسب نمی دانیم در صورتی که برای یک فرد سن بالاتر مشکلی ندارد. در نتیجه در راستای رونق فیلمسازی و سینما این کار باعث خواهد شد تا فیلم های بیشتری ساخته و اکران شوند.
وی افزود: از طرف دیگر در کشور ما مساله رده بندی کردن فیلم ها در راستای مقابله با ترویج خشونت است. در دنیا به دلیل نمایش مسائل جنسی و غیر اخلاقی است که بحث رده بندی اعمال شده است ولی در کشور ما چون به طور کلی نمایشی از مسائل غیراخلاقی وجود ندارد و طبق عرف و قوانین شرعی ما این یک تابوی کلی است این موضوع دغدغه ما نیست اما مشکل اساسی ما همان بحث خشونت است؛ این رده بندی می تواند کمک کند تا فیلم هایی که دغدغه مند هستند و موضوعی خوب برای پرداختن و حتی کارگردانان برجسته ای برای ساخت دارند و در قسمت هایی مجبورند تا خشونت را به نمایش بکشند، ساخته شوند. یعنی این رده بندی کمک می کند تا هم فیلم حرفش را بزند و هم از انگ ترویج خشونت دور بمانند.
«البته این موضوع منوط بر این است که تا چه حد بتوانیم این مساله را عمومی و اجرا کنیم. چون این مساله فقط شامل بحث اکران است و همچنان مساله بعد از اکران که عرضه فیلم در قالب سی.دی است به قوت خودش باقی است».

**باید به رفتار منطقی عادت کنیم
این روانشناس در تاکید بر آثار مخرب برخی فیلم ها بر نوجوانان یادآور شد: به لحاظ روانشناختی این رده بندی به دلیل عدم نمایش مباحث خشونت و مواد مخدر برای سنین خاصی، مقوله ای خوب است. اما بحث ما در این میان به خصوص نوجوان ها هستند؛ البته بخشی هم کودک هست اما اغلب اوقات ممکن است مشکلمان با کودکان کمتر باشد چرا که آنان مباحث را نمی فهمند؛ ولی در مورد نوجوانان مشکل اینجاست که آنها مباحث را می فهمند و چون سیستم شناختی و حتی اجتماعیشان فعال است، به لحاظ عاطفی درگیر می شوند.
«بنابراین، این که این کار اجرا بشود و از ترتیبی هم برخوردار باشد، مطلوب است اما به نظرم گره کار بیشتر در نحوه اجرا است و این همانند مساله کمربند ایمنی در رانندگی است؛ وقتی بستن آن اجباری شد همه ما از این قضیه ناراحت بودیم اما اگر امروز این بستن کمربند ایمنی فراگیر شده، به دلیل عادت است».
وی تصریح کرد: در بسیاری از موارد و امور هم داستان به همین منوال است؛ یعنی اگر موضوعی برای ما تکرار شود، بدان عادت می کنیم. یعنی به مرور زمان برایمان عادت می شود و یاد می گیریم؛ باید یاد بگیریم رفتارمان را عوض کنیم و به رفتارهای عاقلانه و منطقی تری برای تربیت بچه هایمان توجه کنی. از آنجایی که عمده مخاطبان فیلم های ما طبقه متوسط هستند؛ این ها معمولا زودتر یاد می گیرند.
«ما چون راحت طلب هستیم و نمی خواهیم سختی بکشیم، ترجیح می دهیم همه با هم و خانوادگی فیلم ببینیم».
سلگی خاطرنشان کرد: ما باید قاعده را بگذاریم و به دلیل این که کسی آن را رعایت نمی کند، نباید قاعده را از دست بدهیم. قاعده باید گذاشته شود و بعد برویم دنبال راه های اجرای آن که آن هم مسلتزم همراهی همه است؛ یعنی همه متخصصان باید صحبت کنند، نظر بدهند و تبیین کنند.
«این که این دستورالعمل چطور اجرا می شود و مثلا اگر من برای بچه ام بلیت گرفتم و او را با خودم بردم با من چطور برخورد می شود را باید منتظر باشیم و ببینیم که درست اجرا می شود یا نه؛ ولی نفس کار و این که کودکان تا سنین خاصی فیلم هایی را نبینند مطلوب است. پس باید بین نفس کار و نحوه اجرای آن تمایر قائل شویم و در باب آنها جداگانه صحبت کنیم».
 «برادرجان» دور افتاده و شعارزده

    تهران - ایرنا - سریال «برادر جان» که در ایام مبارک رمضان از شبکه سه سیما پخش می‌شود روایتگر سال 98 است اما کاراکترهای این سریال به گونه ای در کوچه و خیابان با هم حرف می زنند که انگار از بطن جامعه جدا و در یک جزیره دور افتاده زندگی می‌کنند.

صدا و سیما در ماه مبارک رمضان 98 نیز شبیه به دو سال پیش نتوانست در حیطه سریال سازی موفق عمل کند. تلویزیون یک سال فرصت داشت که برای باکس طلایی خود در یک سال سریالی هایی با داستانی قوی و باور پذیر روی آنتن ببرد اما در یک عملکرد ضعیف ترجیح داد سریال «برادر جان» به نویسندگی سعید نعمت الله و کارگردانی محمدرضا آهنج را در بهترین زمان کنداکتور سیما از شبکه سه پخش کند.

** ملودرامی که شعار گونه شد
برادر جان یک مضمون اخلاقی و دینی را در بستری اجتماعی به تصویر می‌کشد. این سریال نیز همچون دیگر آثاری نعمت‌الله یک ملودرام پرکشمکش درباره روابط انسانی و اجتماعی است. رویکرد اصلی در این سریال «حق الناس» است. مفهومی که این روزها در جامعه و رسانه ها به درستی به آن پرداخته نمی شود. شخصیت پردازی در «برادر جان» نقطه قوت جدید ترین اثر آهنج است. نویسنده فضایی معما گونه از زندگی کاراکتر های داستانش ساخته است و این موضوع باعث کنجکاوی مخاطب شده است.
حضور بازیگرانی چون علی نصیریان، حسن پورشیرازی، ‌آفرین‌ عبیسی، حسام منظور و لعیا زنگنه یکی دیگر از شاخصه هایی است که می تواند یک سریال را پر بیننده کند.
تا این قسمت همه چیز خوب است و به درستی جلو می رود اما سازندگان این سریال توجهی به این موضوع نکردند که پرداختن به طور مستقیم و شعارگونه به موضوع حق الناس آن هم در یک سریال رمضانی می تواند مخاطب را پس بزند.

** شخصیت های تکراری در فیلمنامه های نعمت الله
فیلمنامه های سعید نعمت‌الله در بیشتر اوقات ماجراهای زندگی چندین شخصیت را روایت می کند.
داستان هایی که او می نویسد پر است از شخصیت‌هایی لوتی واری که خاکستری رنگ هستند و می توان در وجودشان سفیدی و مهربانی را دید. این کاراکترها در اصل قلبی سیاه ندارند اما دست روزگار باعث می شود آنها نیز ناخواسته همراه با برخی جریان ها پیش روند.
این نویسنده همچنین علاقه خاصی به ساختن شخصیت‌هایی دارد که کینه توز هستند، افردی که منتظر زمان می مانند تا چاقو را درست وسط قلب حریفشان جا دهند.
با مرور فیلمنامه هایی چون «برادرجان»، «زیر پای مادر»، «مکائیل»، «پشت بام تهران»، «زیر هشت»، «مکائیل» می توان به این نتیجه رسید که نویسنده برادر جان دوست دارد در قصه هایش کاراکتر هایی را زنده کند که قلدر هستند و همیشه به خود حق با آنها است.
نویسنده سریال رمضانی شبکه سه سیما به شدت روی نام گذاری تک تک کاراکترهای فیلمنامه اش فکر می کند و دوست دارد نام ها گیرا، پیام رسان و البته بکر باشد.
او در جدید ترین فیلمنامه خود از نام هایی چون «چاوش»، «کریم بوستان»، «توکل» و «آراز» استفاده کرده است و این در حالی است که امروزه این نام ها جایی در جامعه واقعی ندارند.
تا کنون تشابه ذکر شده در همه نوشته های نعمت الله دیده شده است و همین موضوع باعث می شود مخاطب حتی از تیزر معرفی سریال بتواند نام نویسنده اثر را حدس بزند.

**دیالوگ هایی از دوران قاجار
یکی دیگر از ویژگی های فیلمنامه های نعمت الله این است که عادت به نوشتن دیالوگ‌هایی شاعرانه دارد. انسان ها در داستان او راحت حرف نمی زنند. امروزی صحبت نمی کنند و این موضوع حتی تا جایی پیش می رود که آدم های داستان در صحبت با صمیمی ترین فرد زندگی شان از جمله های پرطمطراق استفاده می کنند. گاهی هم انقدر این جمله ها ادبی می شود که مخاطب سخت مفهوم دیالوگ ها را متوجه می شود.
نعمت الله از ساختن کاراکترهایی که در بیشتر اوقات با نیش و کنایه و رمز آلود صحبت کنند لذت می برد و همین موضوع باعث می شود که بیننده کمی گیج شود. مخاطب سریال برادر جان نمی تواند این سبک صحبت کردن و رفتارها را کنار ماشین شاسی بلند و فضای امروزی تهران بگذارد.نوشتن دیالوگ های ادبی و شاعرانه که همه را یاد فیلم های چندین دهه پیش می اندازد مهم ترین نقطه ضعف این سریال است. اگر قرار است دیالوگ هایی شبیه به کتاب های شعر نوشته شود بهتر است سریال زمان قاجار را روایت کند. اینگونه مخاطب داستان و بازی های سریال را به خوبی می پذیرد.
گزارش از: خاطره علی نسب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

ModShop سايت تايگر ایا محیط مدرسه محیطی دلپذیرتر،شادوپرنشاط است؟ اقدامات شما چیست.؟ فروش انواع نوشیدنی های طبیعی بازرگانی ستاره توسعه صنعت سروش فیزیک اسلامی Lori دستگاه تصیه آب صنعتی Chris