سلام استاد مشایخی که حالا دیگر نیستی .- علیرضا مرادی*
همین که سیزدهم فروردین رسید، چشمهایش تا آخرین درجه دیدن باز شد، گوشهایش به اندازه 84 سال شنید، ساعت 9 شب که تمام شد، جمشید هم تمام شد، آخرین ضرباهنگ قلبش برای کوچ ابدی نواخت و به دنیای خاکی بدرودی جاودانه گفت.
سیزدهم فروردین سال 1398. وقتی نوروز غرق در انبوه اخبار سیل در کشور بود و باز وقتی که برخی در روز طبیعت سرگرم تفریح در پارک و فضاهای سبز بودند، «کمال الملک» نه این بار در قامت یک نقاش که در هیبت بازیگر و استاد از دنیا رفت.
جمشید مشایخی دم دمهای شب 13 فروردین 98 با هیکلی که نحیف از بیماری شده بود در بیمارستان درگذشت. او رفت تا حالا به زعم پرویز پرستویی از 5 تن سینمای ایران یک تن دیگر هم کم شود. دقایقی بعد هم اشکهای فراوانی در چشمان هزاران نفر از خانواده تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران حلقه زد.
آنهایی که حالا سن و سالی ازشان گذشته است احتمالا به یاد می آورند گرمای مرداد ماه 1339 را که برای نخستین بار جمشید در صحنه تئاتر ظاهر شد، در کنار «جمیله شیخی»، «جمشید لایق»، «اسماعیل شنگله»، «پرویز کاردان» و «علی نصیریان».
آنهایی هم که علاقمند به سینمای فلسفی باشند احتمالا «گاو» را خوب به یاد دارند با حضور بازیگر جوان آن سالهای سینما یعنی جمشید مشایخی، در کنار بازی به یاد ماندنی مرحوم عزتالله انتظامی. خوب درخشید جمشید و نشان داد که بازیگری با شمایل زیبا ظهور کرده است.
تا قبل از انقلاب و سال 57 کارنامه خوبی در تئاتر و سینما برای خود دست و پا کرد. انقلاب هم که شد هر چند در تلویزیون و تئاتر تا مدتی کم کار شد اما خیلی زود و در سال 59 در فیلم «گفت هرسه نفرشان» ساخته غلامعلی عرفان ظاهر شد.
اما 50 سالگی برای استاد مشایخی سال متفاوتی بود. او علاوه بر ایفای نقش کمال الملک نقاش مطرح ایران در سال 1363 سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره نوپای آن سالهای فیلم فجر را نیز از آن خود کرد و این شد اولین و آخرین سیمرغ جمشید که در سن 50 سالگی برایش رقم خورد.
سال 1367 و بازی در نقش رضا خوشنویس (شخصیت اصلی مجموعه هزاردستان) از او شهرتی به مراتب بیشتر از قبل در میان توده مردم دست و پا کرد. مرحوم علی حاتمی با خوش سلیقهگی محض 5 تن سینمای ایران را در هزاردستان دور هم جمع کرده بود. از جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی و محمدعلی کشاورز تا علی نصیریان و داوود رشیدی. خوش درخشیدند تا سالها بعد بازیگری از نسلی دیگر، آنها را 5 تن سینمای ایران ملقب کند.
حالا جمشید در قامت استاد در نقشهای مختلف بازی میکرد. عدد آثار سینماییاش هرچند روی 99 ماند و به 100 نرسید اما جمع نقشهایش از 200 مورد بالا زد و به نوعی رکورد دارنیز شد.
آنهایی که در آمار نمایشهای تاریخی و سینمایی ایران دستی پژوهشی و قلمی در گردش دارند، فیلم سینمایی «شازده احتجاب» ساخته بهمن فرمان آرا و «بزرگ آقا» در نمایش میراث کارِ بهرام بیضایی را به یاد می آورند که جمشید در هر دو خوش درخشید. یکی در جوانی و دیگری در میانسالی.
او حالا در دوران کهن سالی سفیر هم شد. سال 93 سفیر سلامت چشم و بینایی و سال 94 سفیر سلامت از سوی وزارت بهداشت و دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران. اتفاقا برای سفیر شدن تندیس سلامت هم گرفت استاد.
سال 1395 «بنبست وثوق» شد آخرین بازی سینماییاش. یک سال بعد هم در مجموعه «در جستجوی آرامش» که برای شبکه تهران ساخته شده بود بازی کرد. این هم شد خاتمه حضورش در تلویزیون.
حالا امروز ساعت 9 شب روز 13 فروردین 1398. در صفحه اینستاگرام جمشید مشایخی که توسط فرزندانش اداره میشود پیامی منتشر شد. کوتاه بود. «پدر ما ساعت 9 شبِ امشب 13/فروردین/1398 در نهایت آرامش به سفر ابدی رفت. تشکر ویژه از همهٔ عزیزانی که همواره به ایشان لطف و محبت داشتند. روح ایشان شاد و یادش گرامی باد. نادر، نغمه و سام مشایخی.»
و امروز 17 فروردین سال 1398. تالار وحدت شد سکانس پایانی استاد با حضور همه اهالی سینما، تئاتر و تلویزیون. و بهشت زهرا خانه ابدی.
سلام استاد جمشید مشایخی. ممنونیم بابت خاطرههایی که برایمان ساختهای و حالا . خودت نیستی.
*خبرنگار ایرنا
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت